به نمایشگاه کتاب رفتم اما کتابی نخریدم. کتاب «غلبه بر افسردگی» و دو کتاب جامع متفاوت در مورد زبان برنامه ‌نویسی «جاوا» نظرمو جلب کرد که به این دلایل که فکر میکردم خوندنشون کمک زیادی به من نخواهد کرد و اینکه حوصله خوندنشون رو نخواهم داشت تونستم خودمو برای نخریدنشون قانع کنم. از طرفی دیگه به خاطر وجود آموزش‌های ویدیویی اینترنتی کمتر رغبت میکنم مهارت‌های برنامه‌نویسی‌مو با خوندن کتاب تفویت کنم. در ضمن کتاب «اکنون» آقای «فاضل نظری» هم به نظرم خوب اومد؛ شعرهای عاشقانه‌ی جالبی داشت. ولی دیدم قیمتش نسبت به تعداد صفحاتش خیلی زیاد بود بیخیالش شدم. می‌دونید من قبل از این سابقه‌ی سه دوره نمایشگاه کتاب تهران اومدن داشتم واسه همین نمی‌خواستم که مثل بعضی موارد قبلی کتابی رو بخرم که نخونمش و یا از روی جو گیر شدن کتاب بخرم. ولی اگه کتاب «اکنون» رو میخریدم به نظرم می‌خوندمش چون هم تعداد صفحاتش کم بود، هم اینکه یه صفحه در میون مطلب داشت و هم این شعرهاش خیلی کوتاه بودن. خلاصه که هیچی نخریدم.

ولی فکر کنم پرفروش‌ترین غرفه اون غرفه‌ای باشه که کتاب‌های «خجالت نکش دختر»، «دختری که رهایش کردی»، «خودت باش دختر» و رمان‌های این‌شکلی داشت. پوسترهاشنو بزرگ روی دیوار زده بودن؛ خیلی جلب توجه می‌کرد.

دیشب برای 9 تا فرصت شغلی رزومه فرستادم. تا این لحظه یک مورد درخواستم رو رد کرده، چهار مورد درخواست من رو مشاهده کردن اما وضعیتش رو تعیین نکردن (که به فکر کنم همون رد کردن بدون درد باشه) و چهار مورد هم هنوز درخواست رو مشاهده نکردن. دارم کم کم به کلمه‌ای که تو مطلب قبلی ازش یاد کردم میرسم؛ «چه خیالاتی».

فعلا به نظرم یکی-دو روز دیگه تهران بمونم بهتر باشه. دوستان واسه تهران‌گردی کجاها رو پیشنهاد می‌کنید؟


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

malaysiarlyo3 cant روزنگاشت های بازرگان Buster من و تنهایی و امید ahansazan ( Mohammad ) شبرنگ چت|شبنم چت|چت فارسی|چت|چت روم